برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 342
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 328
اعضای عزیز لطفا به ادامه مطلب بروید.
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 359
ببخشید سلام حال واحوالتون که خوبه ؟
خوب خیلی حرف دارم براتون از زایمان وبچه داری .باورتون نمیشه نمیدونم روز وشب چجوری تموم میشه واقعا مادر بودن خیلی سخته.ولی من با تمام وجود این سختیهای شیرینو میگذرونم
روزای اول که خانم خانوما شب وروز قاطی کره بود روزها کامل خواب. در عوض شب تاصبح بیدار که بنده در نقش کوزت یا در حال شیر دادن بودم یا در حال تعویض پوشک یا ایشون را تو بغلم تکون میدادم شاید فرجی بشه وبخوابه
باورتون نمیشه اگه بگم از ساعت 10:30که ما میخواستیم بخوابیم بیدارمیشدندتاساعت6صبح که سپیده میزد بیدار بودبعدازاون دیگه راحت میخوابید تا شب .منم قاعدتا خوابمو با خواب خانوم تنظیم کردم
به خاطر همین هم نتونستم زودتر از اینا بیام پیشتون الانم که اومدم چون یه چند روزیه که عزیزکم خوابش درست شده
خوب جونم براتون بگه که دخترکم دوتا عروسی هم تشریف بردند یکیش از دخترعموی خودم بود پنج شنبه شب ویکی هم از دخترخترعموی بابام که هردوشون خوب بود
عروسی دخترعموم یکم استرس داشتم چون بار اول بود همه میخواستن بغلش بگیرند منم وسواسی.......
این روزا اشکم در مشکمه .زود گریه ام میگیره مخصوصا وقتایی که رقیه گریه میکنه ونمیتونم ساکتش کنم منم گریه میکنم
از بابایوسف بگم که صدوهشتاددرجه اخلاقش عوض شده کمکم میکنه دلداریم میده به محض اینکه یه چیزی میخوام فوری میخره برام قبلا حتی تو دوران بارداری اگه یه چیزی میخواستم همیشه پشت گوش مینداخت یعنی خیلی اخلاق ورفتارش خوب شده.........
مادرشوهرم بنده خدا خیلی از شبا میومد پیشمون تاکمکم کنه شبا یکم بخوابم کاری که مادر خودم باید انجام میداد که اصلا یه شبم نیومد تازه هفته اول بعداز زایمان هم خونه عموم{پدرشوهرم}بودم
دیگه از دانشگاه بگم که فعلا فقط16واحد برداشتم نه رنگ دانشگاه وکلاس دیدم نه رنگ کتاب وجزوه...
دیگه اینکه زایمانم وتو یه پست جدا براتون میتعریفم فعلا چیزی یادم نمیاد اهان یه چیز دیگه اینکه خواهرم پروین داره جاری دار میشه البته جاری داشت یه جاری جدید ...
البته فعلا خونشون به هم نخورده تا جواب ازمایش ومشون چی بشه دختره .دختر دختر عمومه خیلی دختر خوبیه دلم سوخت اخه خیلی هم دیگه را میخوان
دخملم امروز صبح تکون تکون خوران از روی تشکش جابه جا شده بود با اولی بود که این کار میکرد ذوق زده شدم
وقتی باباش براش میخونه اروم میشه وبا اون چشمای قشنگش زل میزنه به بابایوسفش
بعضی وقتا وقتی که شیر میدم بهش با دوتا دستاش منو محکم میگیره این طور مواقع میرم رو ابرا........
اصلا با پتو وهرچیزی که روش بندازم مخالف اینقدر پاهاش تکون میده تا از روش برن
اگه سوالی داشتین در خدمتم فعلا بای
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 321
ساعت 6:30 صبح
صدای جلیز وولیز کوتاه منوکشوند پشت پنجره
دوعدد جوان سراسیمه یکی اینور واونورو نگاه میکرد ویکی دیگه سیمو تندوتند جمع میکردو همینجور میدوید به سمت سرکوچه.
بله دزدای کابل برق بودند که متاسفانه دیر متوجه شدم وگرنه عکس العمل درستی انجام میدادم تنها چیزی که به ذهنم رسید صدازدن همسر بود با بانگ پاشو دزد دزد!
اون بنده خدام مثل من تاحالا دزد ندیده بود گفتم تونستی ببینی گفت آره پاهاشونو دیدم فقط!
آخر سرم گفت دفعه بعد آرومتر صدام کن خواب بودم!
هنوزم کابل چیده شده آویزونه ومن نگران از اینکه کودکی اون کابل رو دست بزنه وخطر داشته باشه قبض برق رونگاه کردم که شاید شماره ای از اداره برق برای تماس ضروری وجود داشته باشه ولی تنها یک شماره اون هم برای پرداخت پول برق 1521 روی قبض درج شده بود.
تنها راه برای بیان 197 هست که باید گزارش بدیم ببینیم ایا برا این محله جالب ما که شهرتی در این اعمال هم کم نداره فکری میکنند یا نه مدتی پیش ماشین هارو دستکار ی میکردند جهت بردن غنایم
چندی پیش کامپیوتره ماشین یکی از کارمندان شرکتی در کوچه روبرو رو بلند کردند رد روز روشن!
چندی پیشتر از صندوق ماشین خودمون کیسه برنج روبامهارت هرچه تمامتر دزدیدند.
بگذریم از معتادای زیادی که اینور واونوره محله کم نیستندو...
شاید بانصب دوربین ونظارت بیشتر به راحتی بشه امنیت مردم را تا حدی تامین کرد.
اونم جایی که نامش در تهران شهره آفاقه
بله نظام آباد!!
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 323
فهمیدهام که خیلی وقتها؛
گناه نکردن، نتیجه ی فراهم نبودن «موقعیت» است
توهم ِ تقوا بَرَم ندارد ...!
تلنگُر : خداوندا ممنونم به خاطر ِ رُخ ندادن خیلی از موقعیت ها ...
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 340
آقای لحظه های من ، مولای من
ای دستگیرِ دست های ناتوان
ای وجود همه ی تنهایی های من
مولای من دلم گرفته از همه ی بود و نبودها
از همه ی روزها ، لحظه ها ، ثانیه ها
خسته ام ...بغض عجیبی دائم گلوی تنهایم را می فشارد
اما اشک هایم سر مدارا با من را ندارند
حالا که دارم با تو درد و دل میکنم اشک هایم مثل کوهی از یخ آب شده اند!!!
مولای من تو را به نام والایت قسم میدهم
چرا که تاکنون کسی را به والایی تو ندیده ام
ازتو میخواهم دلم را آرام کنی چرا که ناآرامی تمام وجودم را دربر گرفته است
خستگی تمام هوایم را بی هوا کرده است
تو که میدانی دل من جز هوای تو هوای دیگری ندارد
دل من مدت مدیدی ست زمینش را فرش راه تو کرده است
بیا و پا بر روی فرش دلم بگذار که تنهاتر از خودم را سراغ ندارم!!!
اشهد ان علی ولی الله !!!
من تا ابد هم پای تو میمانم مولا
و به قول تنها عشقم تا ابد با دشمنانت دشمنی میکنم!!!
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 215
سکوتــــ مـــیکنــم!
بــه احتــرامِ
آن همـــه حـــرفـــی...
کــه
در دلـــم مــُــرد..!!!
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 219
02636633872
آدرس:جاده فردیس شهرک 110
برچسب : نویسنده : sepehr tanhaytanhaaa بازدید : 240